سفارش تبلیغ
صبا ویژن
حارث اعور به امیر مؤمنان گفت: «ای امیر مؤمنان!به خدا سوگند، من تو را دوست دارم» . [امام صادق علیه السلام]
 
یکشنبه 93 مهر 20 , ساعت 11:50 صبح

خطبه غدیر خم

هنگامی که رسول‌ اکرم در روز 5‌ شنبه 18 ذی ‌الحجه به وادی  غدیر خم رسیدند و پیش از جدایی اهالی شام ، مصر و عراق از میان جمعیت ، جبرئیل امین  از جانب خداوند بر ایشان نازل گردید و آیه   :
  «یا ایها الرسول بلغ ما انزل الیک  من ربک فان لم تفعل فما بلغت رسالته و الله یعصمک من الناس » را نازل نمود و ازجانب حق تعالی ، رسول اکرم را امر نمود تا حکم آنچه را که در قبل بر پیامبر دربارهامام علی نازل گشته بود ، به مردم ابلاغ نمایند .در این هنگام ، پیشتازانکاروان و افرادی که جلوتر حرکت می‌ نمودند ، حوالی جحفه رسیده بودند .رسولاکرم پس از نزول آیه ، دستور توقف کاروانیان را صادر نمودند و امر فرمودند تا آنانیکه پیشاپیش حرکت می‌ نمودند ، به محل غدیر بازگردند و افرادی که در پس قافله ، عقبمانده بودند ، سریعتر به کاروان در این وادی ، ملحق شوند .

 همچنین به چند تن از صحابه دستور دادند تا فضای زیر چنددرخت کهنسال را که در آن محل قرار داشتند ، آماده نمایند ؛ خار ها را از زمینبرکنند و سنگ های ناهموار موجود در زیر آن درختان را جمع ‌آوری نمایند . در اینهنگام ، زمان به جای آوردن نماز ظهر فرارسید و رسول‌ اکرم فریضه ظهر را در گرمایشدید ، به همراه جمعیت کثیر حاضر ، ادا نمودند.

شدت گرما در وادی غدیر به حدیبود که اشخاص ، گوشه‌ ای از ردا و لباس خویش را برای در امان بودن از شدت تابشآفتاب ، بر سر می‌ افکندند و مقداری از آنرا برای کاستن از شدت گرمای شن ها و سنگها ، در زیر پای خویش می‌ گستردند . برای رسول خدا نیز پارچه ‌ای بر روی شاخسار آندرختان کهن افکندند تا مانعی در برابر حرارت موجود و تابش خورشید ، ایجاد نمایند  . هنگامی که حضرت از نماز فارغ گشت ، از جهاز شتران ، در همان محلی که به فرمان رسولخدا توسط صحابه آماده شده بود ، منبری ساختند و وجود مقدس پیامبر اکرم بر فراز آندر آمدند و شروع به ایراد خطبه ، با صدایی بلند و رسا نمودند ؛ در حالیکه جمعیتفراوان همراه پیامبر ، بر گرداگرد حضرت جمع گشته بودند و به سخنان نبی‌ اکرم گوشفرا می ‌دادند و برخی از افراد نیز برای آنکه همگان از کلام رسول خدا مطلع گردند ،سخنان آن حضرت را با صدایی بلند برای افرادی که دورتر قرار داشتند ، تکرار می‌نمودند.


 
بخش اول : حمد و ثنایالهی

 ستایش خدای را سزاست که در یگانگی اش بلند مرتبه و در تنهایی اشبه آفریدگان نزدیک است ؛ سلطنتش پرجلال و در ارکان آفرینش اش بزرگ است . بى آنکهمکان گیرد و جابه جا شود ، بر همه چیز احاطه دارد و بر تمامی آفریدگان به قدرت وبرهان خود چیره است .
همواره ستوده بوده و خواهد بود و مجد و بزرگی او را پایانینیست . آغاز و انجام از او و برگشت تمامی امور به سوی اوست .اوست آفرینندهآسمان ها و گستراننده زمین ها و حکمران آن ها . دور و منزه از خصایص آفریده هاست ودر منزه بودن خود نیز از تقدیس همگان برتر است . هموست پروردگار فرشتگان و روح؛افزونی بخش آفریده ها و نعمت ده ایجاد شده هاست .
به یک نیم نگاه دیده ها راببیند و دیده ها هرگز او را نبینند .


 
کریم و بردبارو شکیباست . رحمت اش جهان شمول و عطایش منّت گذار . در انتقام بی شتاب و در کیفرسزاواران عذاب ، صبور و شکیباست . بر نهان ها آگاه و بر درون ها دانا . پوشیده هابر او آشکار و پنهان ها بر او روشن است . او راست فراگیری و چیرگی بر هر هستی . نیروی آفریدگان از او و توانایی بر هر پدیده ویژه اوست . او را همانندی نیست وهموست ایجادگر هر موجود در تاریکستان لاشیء . جاودانه و زنده و عدل گستر . جز اوخداوندی نباشد و اوست ارجمند و حکیم .
دیده ها را بر او راهی نیست و اوستدریابنده دیده ها . بر پنهانی ها آگاه و بر کارها داناست . کسی از دیدن به وصف اونرسد و بر چگونگی او از نهان و آشکار دست نیابد مگر ، او - عزّوجلّ - خود ، راهنماید و بشناساند.

 و گواهی می دهم کهاو « الله » است . همو که تنزّهش سراسر روزگاران را فراگیر و نورش ابدیت را شاملاست . بی مشاور ، فرمانش را اجرا ، بی شریک تقدیرش را امضا و بی یاور سامان دهیفرماید صورت آفرینش او را الگویی نبوده و آفریدگان را بدون یاور و رنج و چارهجویی ، هستی بخشیده است . جهان با ایجاد او موجود و با آفرینش او پدیدار شده است .پس اوست « الله » که معبودی به جز او نیست . همو که صُنعش استوار است وساختمان آفرینشش زیبا . دادگری است که ستم روا نمی دارد و کریمی که کارهابه اوبازمی گردد .و گواهی می دهم که او « الله » است که آفریدگان در برابر بزرگی اشفروتن و در مقابل عزّتش رام و به توانایی اش تسلیم و به هیبت و بزرگی اش فروتن اند . پادشاه هستی ها و چرخاننده سپهر ها و رام کننده آفتاب و ماه که هریک تا اَجَلمعین جریان یابند . او پرده شب را به روز و پرده روز را - که شتابان در پی شب است - به شب پیچد . اوست شکننده هر ستمگر سرکش و نابود کننده هر شیطان رانده شد

 نه او را ناسازی باشدو نه برایش انباز و مانندی . یکتا و بی نیاز ، نه زاده و نه زاییده شده ، او راهمتایی نبوده ، خداوند یگانه و پروردگار بزرگوار است . بخواهد و به انجام رساند . اراده کند و حکم نماید . بداند و بشمارد . بمیراند و زنده کند . نیازمند و بی نیازگرداند . بخنداند و بگریاند . نزدیک آورد و دور برد . بازدارد و عطا کند . او راستپادشاهی و ستایش . به دست توانی اوست تمام نیکی . و هموست بر هر چیز توانا .شبرا در روز و روز را در شب فرو برد . معبودی جز او نیست ؛ گران مایه و آمرزنده ؛اجابت کننده دعا و افزاینده عطا ، بر شمارنده نفَس ها ؛ پروردگار پری و انسان . چیزی بر او مشکل ننماید ، فریاد فریادکنندگان او را آزرده نکند و اصرارِاصرارکنندگان او را به ستوه نیاورد .
نیکوکاران را نگاهدار ، رستگاران را یار ،مؤمنان را صاحب اختیار و جهانیان را پروردگار است ؛ آن که در همه احوال سزاوار سپاسو ستایش آفریدگان است .

او را ستایش فراوان و سپاس جاودانه می گویم بر شادی و رنج و بر آسایش وسختی و به او و فرشتگان و نبشته ها و فرستاده هایش ایمان داشته ، فرمان او را گردنمی گذارم و اطاعت می کنم ؛ و به سوی خشنودی او می شتابم و به حکم او تسلیمم ؛ چراکه به فرمانبری او شائق و از کیفر او ترسانم . زیرا او خدایی است که کسی از مکرش درامان نبوده و از بی عدالتیش ترسان نباشد ( زیرا او را ستمی نیست)



لیست کل یادداشت های این وبلاگ